اطاعت از دستور
از بس که من با این گوشی تلفن راحتم و جور شدیم با هم دیگه مامان وقتی گوشی را میخواد به من میگه برم بیارمش . مثل امشب که بهم گفت عطرین جون برو گوشی را بیار .منم اولش یک کم نگاش کردم بعد به لحن خودم (همون که حرف میزنم منتها بدون حروف الفبا) پرسیدم تلفن؟؟؟؟؟؟ مامان هم گفت بله بیارش . منم قشنگ گوشی را برداشتم اوردم تحویل دادم.
مادر نگار : عطرین مدتهاست با لحن خاصی که دقیقا قابل فهمه حتی برای غریبه ها ، حرفاشو میزنه . این موضوع وقتی با تلفن حرف میزنه خیلی مشهوده . اَ دَ بَ دَ میکنه اما بیشتر با اواهایی که از حنجره اش تولید میکنه حرف میزنه .خب نوشتن اوا غیر ممکنه اما اگه حرف بزنه خوب میفهمیم که سوال کرد؟چیزی خواست؟صدامون کرد؟یا.....امشب هم با همین لحن پرسید تلفنو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بعد که من گفتم اره اون وقت اوردش
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی