ماس ،دس
ماست تنها خوراکیه که دهنم و براش باز میکنم و یه میل خودم میخورم . این موضوع یکی دو هفته اس کشف شده چون قبلا بهم ماست نداده بودن که . حالا شدت علاقه را ببینین که نه تنها خودم میخورم بلکه دیروز تا مامان گفت بیا بهت ماست بدم منم گفتم ماس جیغها بود که کشیده شد و بوسها که بر سر و صورتم زده شد. تا امروز صبح که 1000 بار منو مجبور کردن بگم ماس . امروز تازه چشممون و از خواب باز کزده بودیم که مامان منو یک محکی زد و به جای اینکه بگه عطرین جان بگو ماست گفت عطرین جان بگو دست منم زودی دستامو زدم به هم و گفتم دس . فورا هم پشیمون شدم چون انقدر منو چلوند که صدام دراومد. بعد گفت بگو نازی،من که قبلا میگفتم نایی با کمی مکث گفتم ناسی و دوباره همون اش و همون کاسه .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی