یادداشت های کودکی من

من عطرینم غنچه ای که بتازگی برشاخه زندگی روئیده وقراره شکفتن وجودم وباز شدن یکی یکی گلبرگهای زندگیم رو اینجااززبون خودم وبه قلم مامانم بخون

شیرین کاری های این ماهم 3

1391/10/2 0:12
نویسنده :
355 بازدید
اشتراک گذاری

یک شانسی که مامان بابام اوردن (غیر از اینکه یک دختر گلی مثل من دارن) اینه که اصولا من خیلی خوش اخلاق و خوش خنده ام .اصلا نحسی وبهانه جویی ندارم.هر چقدر کم خوابیده باشم به محض اینکه چشمم باز میشه به صورت اولین کسی که می بینم لبخند میزنم. گاهی هم وقتی مامانم داره خوابم میکنه با چشمای نیمه بسته نگاش میکنم و بعد لبخند میزنم که اساسا دیوونم میشه (به قول خودش) .چرا راه دور بریم تا صدا بزنن عطرین نیشم تا بناگوش باز شده اصن یه وضعی .عوضش اونام هی باهام حرف میزنن و منو میخندونن و خلاصه سر هممون گرمه....بهر حال اینی که درتوان داریم دیگه،قابل دوستانو ندارهخوشمزهخنده

 

                          

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)