یادداشت های کودکی من

من عطرینم غنچه ای که بتازگی برشاخه زندگی روئیده وقراره شکفتن وجودم وباز شدن یکی یکی گلبرگهای زندگیم رو اینجااززبون خودم وبه قلم مامانم بخون

شیرین زبونی های جدید4

1393/2/3 19:33
نویسنده :
331 بازدید
اشتراک گذاری

این مدت که دور و برم شلوغ بود خیلی حرف زدنم زیاد شد. خیلی کلمات رو خودم گفتم و خیلیهاشو بعد از یکبار تکرار کردم که باعث تعجب و ابراز محبت فراوان دوستان شدمتفکر

و اما حرفهای تازه:

بادوم=بادوم

حاد آقا=حاج آقا

مسود=مسعود

نَیمه=نعیمه

پیسته=پسته

بچی=بچه

بگل=بغل

دادِق=صادق

مدی=مهدی

پدر=پدر

هادی=هادی

پیشی=پیشی

عطین=عطرین

 

اسم بابا و مامان عزیزم واژه هایی بودن که در 2 روز متفاوت گفتم اما، اما ....هر دو تا کلمه را فقط بعد از یکبار تلفظ کردم . پدر گفتن بگو مسعود و من همون بار اول گفتم مسود که س هم بیشتر شبیه ش ادا کردم و نعیمه هم که اسم سختیه به راحتی همون اولین بار گفتم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)