یادداشت های کودکی من

من عطرینم غنچه ای که بتازگی برشاخه زندگی روئیده وقراره شکفتن وجودم وباز شدن یکی یکی گلبرگهای زندگیم رو اینجااززبون خودم وبه قلم مامانم بخون

گل قالی

1393/2/21 11:35
نویسنده :
233 بازدید
اشتراک گذاری

من گلهارو میشناسم و دوست دارم . مینشینم کنار باغچه و بهشون نگاه میکنم . دست میکشم روشون و میگم ناسی و نازشون میکنم .

اما مامانم همه گلهارو نمیشناسه .چون ازش پرسیدم چیه؟ و انگشتمو گذاشتم روی زمین. مامانم گفت فرشه . باز پرسیدم چیه و مامانم هنوز میگفت فرشه . اما من بهش یاد دادم فرش نیست . گفتم نه گله  .

گل فرش هم اگه باشه بازم یک جور گله . اینو خودم فهمیدم اما نمیدونم از کجا؟

 

 

پسندها (1)

نظرات (0)