یادداشت های کودکی من

من عطرینم غنچه ای که بتازگی برشاخه زندگی روئیده وقراره شکفتن وجودم وباز شدن یکی یکی گلبرگهای زندگیم رو اینجااززبون خودم وبه قلم مامانم بخون

جشن تولد دسته جمعی

1392/7/12 23:50
نویسنده :
446 بازدید
اشتراک گذاری

1-2-3

1-2-3

ازمایش میکنیم

ازمایش میکنیم

صدا میاد؟

زنبورهای کوچولو ...بیاین جلو جلوتر ...دستا بالا ....آها....

تولد تولد تولدت مبارک

مبارک مبارک تولدت مبارک

بیاشمعا رو فوت کن تا صد سال زنده باشی

لبت شاد و دلت خوش چو گل پرخنده باشی

                           

 

با اجرای این اهنگ توسط مجری برنامه جشن تولد دسته جمعی مون شروع شد . تولد یک سالگی نینی های ابان 91 که با تم زنبور برگزار شد. نینی های ابان 91 همون دوستای اینترنتیم هستن که قبلا باهاشون رفته بودم پارک بانوان.بعد از میتینگ پارک قرار این تولد گذاشته شد و بعد از کلی بحث و تبادل نظر بالاخره توافق حاصل شد.

تم تولدمون زنبوری بود که مخالفانی هم داشت اما مامانم دلیلی اورد که بقیه مامانها قانع شدن . گفت:تم های دیگه هم قشنگن اما این تم مناسب تره چون همیشه زنبورها هستن که بصورت جمعی و گروهی زندگی میکنن و چون این تولد هم دسته جمعیه تم زنبورواقعا مناسبه . توی این جشن ما یک دسته زنبور خواهیم داشت.

                   

لباسهامون زیر دکمه دار مشکی، با نوارهای زرد وبال بود .دخترها دامن توتوی زرد و مشکی هم داشتن. روسر پسرها شاخک و روسر دخترها تل بود . لباس منو مادر دوختن و بالم و تل و جورابهام کار مامانم بود .

 

خاله الی مهربون مسئول کارها شد و پولها رو جمع کرد و با هپی هوس اقدسیه قرارداد بست . چون اکثرا خودشون توی ابان ماه تولد اختصاصی داشتن قرار شد این تولد مهرماه برگزار بشه .

 

وقتی وارد سالن شدیم فضا خیلی جالب بود . یک عالم زنبور رنگ و وارنگ که همشون خوردنی بودن مثل عسل .

مادرها همیدیگه رو میشناختن اما پدرها کمی غریبگی میکردن.منم حدود 5 دقیقه ای تو جو بودم و سرمو گذاشته بودم رو شونه مامانم اما بعدش چنان عادت کردم و خندیدم و نانای نای کردم که همه دوستای مامانم گفتن وااااای چقدر خوش اخلاقه !!!!!!

 

 

مجری خوش ذوقمون که خیلی هم از تم زیبامون تعریف کرد از باباها خواست نینی ها رو بیارن وسط . مجلس گرم شده بود و ماها رو دست باباهامون بالا پایین میرفتیم . انگار داریم توی هوا پرواز میکنیم . بخصوص که سقف هپی هوس را شبیه اسمون طراحی کرده بود و از پایین که نگاه میکردی انگار واقعا زنبورها دارن تو اسمون پرواز میکنن . بعد نوبت مامانها شد که مارو بگیرن و برقصونن . خواهرم ثمین حسابی انرژی گذاشت و با کف زدن و هورا کشیدن منو شادتر میکرد.

کیک زنبوری رو هم بریدیمو هر خانواده شمع کاپ کیک خودش رو فوت کرد.

                           

.کلی هم عکس و فیلم یادگاری گرفتیم و در آخر با خوردن شام اولین جشن تولد دسته جمعی یک سالگی مون به پایان رسید.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)