یادداشت های کودکی من

من عطرینم غنچه ای که بتازگی برشاخه زندگی روئیده وقراره شکفتن وجودم وباز شدن یکی یکی گلبرگهای زندگیم رو اینجااززبون خودم وبه قلم مامانم بخون

باحیا

1393/7/26 17:32
نویسنده :
632 بازدید
اشتراک گذاری

ازحمام اومده بودم و طبق معمول بابا منو گرفت تا لباس بپوشونه . اما بهش اعتراض کردم و گفتم "من لختم .بابا نگا نکن" و اینقدر پافشاری کردم تا رفت بیرون و ثمین اومد . بعد که لباس پوشیدم داد زد "بابا لختیم تموم شد ،بیا"خجالتتشویق

پسندها (1)

نظرات (1)

سحر
8 آبان 93 16:49
ای جاااااااااااااااااااااااانم.