باحیا
ازحمام اومده بودم و طبق معمول بابا منو گرفت تا لباس بپوشونه . اما بهش اعتراض کردم و گفتم "من لختم .بابا نگا نکن" و اینقدر پافشاری کردم تا رفت بیرون و ثمین اومد . بعد که لباس پوشیدم داد زد "بابا لختیم تموم شد ،بیا"
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی