یادداشت های کودکی من

من عطرینم غنچه ای که بتازگی برشاخه زندگی روئیده وقراره شکفتن وجودم وباز شدن یکی یکی گلبرگهای زندگیم رو اینجااززبون خودم وبه قلم مامانم بخون

یک حس عجیب!

1391/11/2 18:40
نویسنده :
438 بازدید
اشتراک گذاری

این روزا یک حسی دارم . یک حس عجیب !احساس میکنم باید از جام بلند شم باید بشینم باید همه جارو خوب وارسی کنم . یک حس دیگه هم دارم انگار روز بروز این کریرم داره کوچیک تر میشه انگار اب میره .هرچند نظر بقیه بر خلافه اینه . اونا فکر میکنن من دارم بزرگ میشم. خلاصه همه این حسای عجیب دست به دست هم دادن که من دیگه نخوام تو کریر بخوابم ، گاهی وقتا حتی رو زمین صاف هم .

اما یک چیزی هم هست که منو اروم و حس کنجکاویمو ارضا میکنه . تا میگذارنم تو کریر فوری سرمو بلند میکنم .به گردنم فشار وارد میکنم و به سختی برای چند لحظه سرمو نگه میدارم .خیلی جالبه خودم به تنهایی اینکارو میکنم ولی به خودم وهمه نشون میدم که دیگه دارم بزرگ میشم و این یکی،حس خیلی عجیب و خیلی خیلی خوبیه .

پی نوشت:این کریر هم برای نوزاداس نه من که الان نزدیک سه ماهمه .دیگه کریر برام افت داره ،لطفا منو توش نخوابونید باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)