یادداشت های کودکی من

من عطرینم غنچه ای که بتازگی برشاخه زندگی روئیده وقراره شکفتن وجودم وباز شدن یکی یکی گلبرگهای زندگیم رو اینجااززبون خودم وبه قلم مامانم بخون

درس عربی

1394/12/5 3:59
نویسنده :
761 بازدید
اشتراک گذاری

نمیدونم چرا امشب یهو یاد یک خاطره از زمان دبیرستانم افتادم . شاید خاطره ام خنده دار نباشه اما برای خودم خیلی شیرین و ارزشمنده . 

سال آخر دبیرستانم بود و تازه به اون مدرسه رفته بودم . دبیر عربی که اومد سر کلاسمون با بد اخلاقی بسیار که مخصوص پیر دخترهای مجرد شاغل هستش( اهل دلاش میفهمن چی میگم) از لحظه اول همه رو تهدید کرد و تحقیر و گفت توی 17،18 سالی که تدریس میکرده تا بحال کسی ازش نمره 20 نیاورده. و حسابی همه رو ترسوند و به اصطلاح نسق رو گرفت.

 

اون زمان امتحانات پایانی امتحان ثلث نام داشت که 3 نوبت درسال برگزار میشد امتحانات ثلث اول بود. ما 4 تا کلاس چهارم ادبیات بودیم که بخاطر تعداد زیاد دانش آموزان امتحان عربیمون تو حیاط مدرسه و در واقع رو زمین برگزار شد . زمین سرد آسفالت کف حیاط.

 

کارنامه ها رو دادن و اولین زنگ عربی بعد از دادن کارنامه شد و دبیرمون اومد سر کلاس . به محض نشستن رو صندلیش شروع کرد به سرزنش کردن بچه ها اونم با جیغ و داد که: نمرات کلاس شما کمتر از کلاسهای دیگه بوده و چرا درس نمیخونید و اون کلاسیها 19 داشتن ،19/5 داشتن اما شماها نمراتتون خوب نبوده و....اولش برای 3،4 ثانیه کلاس در سکوت مطلق فرو رفت اما یهویی عین 30 نفر همکلاسیهام همه با هم فریاد کشیدن که : خانم عوضش تنها کلاسی که نمره20  داشته کلاس ما بوده و من خودم متحیر ازون بی توجهی معلم به نمره 20 من که تابوی این دبیر پر ادعا رو شکسته بود و از دفاع جانانه و دسته جمعی بچه ها از من . بله من صاحب اولین نمره 20 در دوره کاری دبیر مزبور شدم.

 

اون سال گذشت و خواهرم که تو همون دبیرستان درس میخوند تعریف کرد که اول سال تحصیلی بعد دبیرمون سر هر کلاسی که میرفته و خودشو معرفی میکرده ذکر خیر مفصلی هم از من میکرده  که من فقط یک شاگرد داشتم که درسش عالی بوده و عربی از من 20 گرفته و کلی هم تعریف و تمجید و ..... که رتبه اش هم 2 رقمی شد و فلان رشته و فلان دانشگاه ونمونه بود و ال بود و بل بود و خلاصه حرفهایی که یکیش رو به خودم نزد . و انقدر تبلیغات کرده بود که همه سراغمو از خواهرم میگرفتن.

 

الان که به یاد این خاطره افتادم حس شیرین اون روزها ، تلاش و انرژی و امید به آینده ای که اون روزها تو دلمون بود برام یاد آوری شد . یادش بخیر . امیدورارم وقتی روزی این خاطره رو خوندی خوشت بیاد و لبخند کوچکی رو روی لبهات بنشونه. 

پسندها (7)

نظرات (2)

مدیر وبلاگ
5 اسفند 94 4:46
دانلود تقویم دیواری سال ۹۵ به صورت پی ان جی و لایه باز مخصوص کودکان بهترین یادگاری برای کودکتان در سایت dgartshop.ir
الهام
13 اسفند 94 8:58
آفرین به شما اول برای کم کردن روی دبیر مدعی دوم برای یک بیست جانانه و سوم برای رتبه دو رقمی

پاسخ
الهام عزیزم دیگه خجالتم نده ولی واقعا یاد اونروزها بخیر با چه چیزهایی دل خوش بودیم و دعدغه اصلیمون که درس بود و حواشی اون