درس عربی
نمیدونم چرا امشب یهو یاد یک خاطره از زمان دبیرستانم افتادم . شاید خاطره ام خنده دار نباشه اما برای خودم خیلی شیرین و ارزشمنده .
سال آخر دبیرستانم بود و تازه به اون مدرسه رفته بودم . دبیر عربی که اومد سر کلاسمون با بد اخلاقی بسیار که مخصوص پیر دخترهای مجرد شاغل هستش( اهل دلاش میفهمن چی میگم) از لحظه اول همه رو تهدید کرد و تحقیر و گفت توی 17،18 سالی که تدریس میکرده تا بحال کسی ازش نمره 20 نیاورده. و حسابی همه رو ترسوند و به اصطلاح نسق رو گرفت.
اون زمان امتحانات پایانی امتحان ثلث نام داشت که 3 نوبت درسال برگزار میشد امتحانات ثلث اول بود. ما 4 تا کلاس چهارم ادبیات بودیم که بخاطر تعداد زیاد دانش آموزان امتحان عربیمون تو حیاط مدرسه و در واقع رو زمین برگزار شد . زمین سرد آسفالت کف حیاط.
کارنامه ها رو دادن و اولین زنگ عربی بعد از دادن کارنامه شد و دبیرمون اومد سر کلاس . به محض نشستن رو صندلیش شروع کرد به سرزنش کردن بچه ها اونم با جیغ و داد که: نمرات کلاس شما کمتر از کلاسهای دیگه بوده و چرا درس نمیخونید و اون کلاسیها 19 داشتن ،19/5 داشتن اما شماها نمراتتون خوب نبوده و....اولش برای 3،4 ثانیه کلاس در سکوت مطلق فرو رفت اما یهویی عین 30 نفر همکلاسیهام همه با هم فریاد کشیدن که : خانم عوضش تنها کلاسی که نمره20 داشته کلاس ما بوده و من خودم متحیر ازون بی توجهی معلم به نمره 20 من که تابوی این دبیر پر ادعا رو شکسته بود و از دفاع جانانه و دسته جمعی بچه ها از من . بله من صاحب اولین نمره 20 در دوره کاری دبیر مزبور شدم.
اون سال گذشت و خواهرم که تو همون دبیرستان درس میخوند تعریف کرد که اول سال تحصیلی بعد دبیرمون سر هر کلاسی که میرفته و خودشو معرفی میکرده ذکر خیر مفصلی هم از من میکرده که من فقط یک شاگرد داشتم که درسش عالی بوده و عربی از من 20 گرفته و کلی هم تعریف و تمجید و ..... که رتبه اش هم 2 رقمی شد و فلان رشته و فلان دانشگاه ونمونه بود و ال بود و بل بود و خلاصه حرفهایی که یکیش رو به خودم نزد . و انقدر تبلیغات کرده بود که همه سراغمو از خواهرم میگرفتن.
الان که به یاد این خاطره افتادم حس شیرین اون روزها ، تلاش و انرژی و امید به آینده ای که اون روزها تو دلمون بود برام یاد آوری شد . یادش بخیر . امیدورارم وقتی روزی این خاطره رو خوندی خوشت بیاد و لبخند کوچکی رو روی لبهات بنشونه.