یادداشت های کودکی من

من عطرینم غنچه ای که بتازگی برشاخه زندگی روئیده وقراره شکفتن وجودم وباز شدن یکی یکی گلبرگهای زندگیم رو اینجااززبون خودم وبه قلم مامانم بخون

شکرپاره

1395/3/7 12:47
نویسنده :
493 بازدید
اشتراک گذاری

من : مامان سی دی باب اسفنجیر رو  میخوام ببینم . 

_ مامان جان باب اسفنجیر نه باب اسفنجی

من : باشه سی دی باب اسفنجیر !

_تعجب

من : مامان، خانم فولاد چین برای چی اینارو داده به تو؟

_ عزیزم خانم فولادچی نه خانم فولاچین 

من : باشه ، نگفتی خانم فولادچین برای چی اینا رو داد بهت؟

_ منتظر

من : مامان گرمم بندم رو بنداز گردنم 

_ چی؟ چیت رو؟

من : گردن بندم رو

تشویق

پسندها (4)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامان آنیسا
22 تیر 95 17:38
واقعا هم تلفظشون سخت بوده

پاسخ
شاید همینطوره ولی آخه کلمات سختتر ازینارو میگه البته منم با بدجنسی درستشو بهش یاد نمیدم تا همینطور اسباب خنده ما فراهم باشه
☆☆ابجی فاطمه☆☆
29 تیر 95 16:44
بامزه ماشاالله...

پاسخ
نظر لطفتونه عزیزم