یادداشت های کودکی من

من عطرینم غنچه ای که بتازگی برشاخه زندگی روئیده وقراره شکفتن وجودم وباز شدن یکی یکی گلبرگهای زندگیم رو اینجااززبون خودم وبه قلم مامانم بخون

تازه های ماه پنجم 2

1391/12/17 13:14
نویسنده :
300 بازدید
اشتراک گذاری

این تله ویون هست؟ نه تله .. تله .. اهان تلوزیون ،همین که بزرگترا می نشینن و برنامه هاشو می بینن،بعضی وقتا هم برای من روشنش می کنن و منو می گذارن جلوش تا ببینم (واقعا که ؛خوبه این همه هم دکترا سفارش میکنن نباید بچه ها تلوزیون ببینن).خوب ،منم که  تحویل نمیگیرم .نگاه میکنم ها اما حرکتی ،واکنشی ،چیزی نشون نمیدم .حتی اون وقتایی هم که توجهم خیلی جلب میشه مثل کارتون سوفی که شبکه پویا نشون میده بازهم همون طوریم .اخه اگه ذوق هم بکنم که دیگه خیلی خوش به حال مامان میشه میخواد دائم منو بذاره پای تلوزیون و بره به کاراش برسه.

اما یک جا دیگه کار از دستم در رفت اونم وقتی که تو دل خواهرم نشسته بودم روبروی تلوزیون که ناگهان برای اولین بار کلاه قرمزی را دیدم . همون لحظه اول چنان ذوقی کردم که مامان و بابا و ثمین فهمیدن و لو رفتم .هم با دستام هم با پاهام تشویقش میکردم .پیام بازرگانی هم که اومد من چشم از تلوزیون بر نداشتم تا دوباره کلاه قرمزی اومد و من براش خندیدم .و این شد اولین واکنش رسمی و مطمئن من به تلوزیون اونم از نوع ال ای دیش

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)