یادداشت های کودکی من

من عطرینم غنچه ای که بتازگی برشاخه زندگی روئیده وقراره شکفتن وجودم وباز شدن یکی یکی گلبرگهای زندگیم رو اینجااززبون خودم وبه قلم مامانم بخون

تیلور

1396/11/17 13:22
نویسنده :
355 بازدید
اشتراک گذاری
صدا میزنم از اتاق، ثمین جان مامان ، یک کاغذ و خودکار برای من از کشوی آشپزخونه بیار
عطرین از هال میگه چی گفتی به ثمین؟
میگم: گفتم کاغذ و خودکار بیاره
میپرسه نه اولش چی گفتی؟
میگم : اولش گفتم از توی کشوی آشپزخونه کاغذ و خودکار بیار
میگه: نه اولش گفتی ثمین جون برای عطرین تلوزیون رو روشن کن کارتون ببینه بعدم یک کاغذ و خودکار بیار🤪🤩
پسندها (2)

نظرات (1)

مامان صدرامامان صدرا
17 بهمن 96 16:19
ای جونم چه با مزهقه قهه

پاسخ
قربون شما خندونکمحبت