یادداشت های کودکی من

من عطرینم غنچه ای که بتازگی برشاخه زندگی روئیده وقراره شکفتن وجودم وباز شدن یکی یکی گلبرگهای زندگیم رو اینجااززبون خودم وبه قلم مامانم بخون

دل نوشته

1396/12/16 13:18
نویسنده :
404 بازدید
اشتراک گذاری

همینطور که کابینتا رو ریختم بیرون و دارم تمیز میکنم و وسایلشونو میذارم سرجاهاشون یادم میفته به حرفی که صبح عطرین زده و باخودم فک میکنم اگه الان ننویسم حتما یادم میره

اینه که تو وقت استراحت کوتاهی که به خودم میدم میام سراغ ربات تلگرامی نینی وبلاگ تا بنویسم

مینویسمش اما وقتی برا چک کردنش وارد وب میشم کلی دلم میگیره

ازین قالب جدید اجباری تحمیل شده ازینهمه تبلیغ در ۴ جهت اصلی و فرعی صفحه که نمیدونم اگه غیر اعضا وارد بشن میتونن اصلا مطلب و از تبلیغ تفکیک کنن یا نه ازین بی فکری یا بی سلیقگی در طرحای جدید وبلاگ ...

با خودم فک میکنم یعنی اینهمه امکان برای ثبت خاطرات و عکسا مث اینستا مث یک  کانال تلگرام ایا نباید مسئولای سایت و به این فکر بندازه که عرصه رقابت تنگاتنگه و اینطوری همین اندک وفاداران نینی وبلاگ رو هم از دست میدن



این صفحه صفحه من نیس اینجا خونه خودم نیس انگار از خونه ام بیرونم کردن و به زور جا دادنم تو کانکس

این روزا دلم برای خونه قدیمی و آشنای خودم خیلی تنگ میشه همون خونه ای که توش مینوشتم و از بودن درش احساس سرخوشی و آزادی دلشتم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

عاطفهعاطفه
6 فروردین 97 1:59
اولا سال نوتون مبارک. دوما منم دقیقا همین حس و دارم. بماند که مسائل دیگر هم دخیل ولی قالب جدید و احساس غریبگی نمیذاره که راحت حرفم و بزنم

پاسخ
سلام عزیزم  خوبی  حق داری منم گاهی میگم دیگه بیخیالش شم