یادداشت های کودکی من

من عطرینم غنچه ای که بتازگی برشاخه زندگی روئیده وقراره شکفتن وجودم وباز شدن یکی یکی گلبرگهای زندگیم رو اینجااززبون خودم وبه قلم مامانم بخون

تابستان۹۷(بخش دوم)

1397/7/13 13:02
نویسنده :
281 بازدید
اشتراک گذاری

توی بخش قبل گفتم که کلاس ژیمناستیک و شروع کردم اما برای پر کردن ساعتهای طولانی روزهای تابستون کم بود و تصمیم گرفته شد که ادامه آموزش شنام رو هم برم . خوش شانسی اینکه نزدیک خونمون یک استخر تر تمیز و خوشگل موشگل باز شده بود که کارمونو خیلی راحت میکرد. یادم نمیاد پارسال تعریف کردم یا نه ؛ برای بار اول تابستون پارسار بود که به کلاس خصوصی آموزش شنا رفتم . البته خواهرمم به تعداد جلسات من تفریحی خریده بود تا همراه من باشه تو استخر .

 

پارسال مقدمات رو خیلی خوب و اصولی یاد گرفتم جوری که امسال مربی جدیدم خیلی تعجب کرد که اینقدر خوب تو ذهنم مونده و اصلا نیاز به تکرار و تمرین نداشت . دست خاله تارای عزیزم درد نکنه که انقدر خوب بهم یاد داد . و علاقه که به اون داشتم باعث شد اوایل ازین مربی جدید خوشم نیاد که اونم انقدر وارد بود که در عرض دو سه جلسه دلمو برد.

با جایزه هایی که بهم میداد و توجه و علاقه ویژه اش طوری که همکاراش متعجب شده بودن و به مامان میگفتن :"نمیدونیم این عطرین چکار کرده که خاله مریم انقدر دوسش داره و همش داره ازش تعریف میکنه"

که خود خاله مریم محکم دفاع میکرد که "من تا حالا توی شاگردام مثل عطرین نداشتم از بس دختر با تربیت و بامزه و خوش اخلاقیه" و این تحسین مربیم ختم به یک جلسه نشد و بیشتر وقتایی که میرفتیم استخر این موضوع تکرار شد . تازه یکبار که مجلس تعریف کردن از من خیلی داغ بود و مربیا و مامان و خاله مریم دورهم ایستاده بودن حرف میزدن یکیشون گفت "رابطه اش(من) با ائمه اطهار هم خیلی خوبه موقع شیرجه زدن یا ابولفضل و یا قمر بنی هاشم از دهنش نمیفته 🤣🤣🤣🤣

بعدم گفت خاله مریم داره خیلی تند تند همه چیو به عطرین یاد میده ! ترم اول دوم که اینهمه چیز یاد نمیدن 😮😮😮که مربیم گفت آخه عطرین وقتی اومد شنا بلد بود خیلیم زود یاد میگیره .

استخرم عصر روزای دوشنبه چهارشنبه بود .تو این دوره شیرجه کرال سینه و کرال پشت رو یاد گرفتم . عشقم هم این بود که تایم آموزش تموم بشه و بدوبدو برم تو استخر کودکان با بچه ها بازی کنیم و مسابقه بدیم

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)