یادداشت های کودکی من

من عطرینم غنچه ای که بتازگی برشاخه زندگی روئیده وقراره شکفتن وجودم وباز شدن یکی یکی گلبرگهای زندگیم رو اینجااززبون خودم وبه قلم مامانم بخون

زنگ انشا

1392/1/25 1:18
نویسنده :
1,922 بازدید
اشتراک گذاری

موضوع انشا:درباره یکی از اعضای خانواده خود یک انشا بنویسید

                                                      به نام خدا

 

موضوع انشای من درباره خواهرم است. اسم خواهرم ثمین است .من خواهرم را خیلی دوست دارم . ثمین هم مرا به شدت دوست دارد. از وقتی که ثمین پیش دبستانی بود تا وقتی که به کلاس پنجم رفت دلش یک خواهر یا برادر میخواسته است.من هم وقتی که از بهشت توی دل مادرم امدم برایش یک نامه نوشتم *که دیگر انقدر منتظر نماند.ثمین از خوشحالیش شوکه شد و یک ساعت همینطور گریه کرد .ثمین با من حرف میزد و میگفت عجله کن و زودتر به دنیا بیا .تازه برایم خیلی چیزهم خرید .از وقتی هم که به دنیا امدم بیشتر مرا دوست دارد و با من بازی میکند مرا نگه میدارد و تا یک طوریم میشد مثلا سرم به زمین میخورد میگوید الهی بچم سرش خورد زمین .اما ما دو تا خواهر یک ارتباطی هم با هم داریم که خیلی خاس است . برعکس بقیه که با شلوغ بازی و حرف زدن من را میخندانند ثمین به چشمهایم نگاه میکند و فقط لبخند میزند من هم به او خیره میشوم و میخندم .یکی دیگر از تفریحات مشترک من و ثمین رقصیدن های عصر گاهی است که او اهنگ میگذاردو جلوی من میرقصد بعد هم من را بقل میکند و دوتایی میرقصیم من خیلی خوشم می اید و از خوشحالی قهقهه میزنم .ثمین سه تار هم میزند و من عاشق خودش و سه تارش هستم از همان خیلی نوزادی(3-4ماهگی)وقتی ثمین سه تار میزد برایش دست و پا میزدم .ظهرها که ثمین از مدرسه می اید من میروم دم در و با دیدنش بال در میاورم. نتیجه گیری :من و ثمین دوتا خواهر خوب هستیم که به هم خیلی علاقه داریم و تا اخر عمر یاور و پشتیبان یکدیگر هستیم.

 

 

                                                             20 آفرین 

خاس =خاص

بقل=بغل

 

 

 

* نامه من از بهشت

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)