یادداشت های کودکی من

من عطرینم غنچه ای که بتازگی برشاخه زندگی روئیده وقراره شکفتن وجودم وباز شدن یکی یکی گلبرگهای زندگیم رو اینجااززبون خودم وبه قلم مامانم بخون

اولین باری که دست زدم

1392/3/17 22:31
نویسنده :
255 بازدید
اشتراک گذاری

عیدتون مبارک . عید مبعث مبارک . منم امروز به خانواده ام یک عیدی تپپپپپپل دادم و برای اولین بار دَس دسی کردم .بعد خوردن صبحانه بود و تلوزیون داشت اهنگ شاد پخش میکرد . منم شروع کردم دستهای کوچکمو به هم زدن و خوشحالی کردن . اما چرا دست زدنم صدا نداشت؟ اخه ناشی ام و به جای کف دست انگشتامو میزنم به هم . بعدش هم شوق و ذوقم زیادی قلمبه کرد قهقههو سَرسَری هم بهش اضافه شد و کم کم قاطی پاتی شد و دیگه معلوم نبود چیه؟دس دسه ،سَرسَره ،دس سره ،سر دسه چیه؟

راستی امروز هشت ماه و نه روزمه.

 

 

این عکسم هم مربوط به لحظات اولیه دست زدنه که به صورت دوربین مخفی گرفته شده

 

پی نوشت: یکی از ترفندهای من برای غذا نخوردن همین سر سریه .تا قاشق میبینم تندتند سرمو تکون میدم و نمیذارم غذا بره دهنم
 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)