یادداشت های کودکی من

من عطرینم غنچه ای که بتازگی برشاخه زندگی روئیده وقراره شکفتن وجودم وباز شدن یکی یکی گلبرگهای زندگیم رو اینجااززبون خودم وبه قلم مامانم بخون

اعداد من

قبلا بلد شده بودم از عدد 1 تا 5 را بشمارم . توی بازی و به مرور یاد گرفته بودم . امروز تا عدد 10 را یکجا بهم یاد دادن و منم یاد گرفتم.
26 ارديبهشت 1393

افعال من

فعلهایی که توی حرفام خیلی به کار میبرم اینا هستن بشینم  ترسید  =ترسیدم نمیخوام نمیاد نکن ببینم بده بده  =بگیر بذار بخون برَصیم  =برقصیم بپر  =بپرم نمیدم ...
25 ارديبهشت 1393

اعتراضی که به خشونت منجر شد

از بس موقع اب خوردن به سرفه می افتم ، یکبار هم که نپره گلوم، خودم الکی ادای سرفه کردن و در میارم . امروز مامان  تا دید باز الکی سرفه کردم گفت :الکی سرفه نکن مامان جون تو که سرفه نیفتادی! من که دیدم داییم ایستاده داره مارو تماشا میکنه به مامان اعتراض کردم که چرا اینو میگی ؟و بازم به سرفه های الکیم ادامه دادم . دوباره مامان گفت بهت میگم سرفه الکی نکن . من که جلوی دایی مهدی حسابی ضایع شده بودم این بار یک چک زدم تو صورت مامانم که: اولا منو ضایع نکنه دوما مانع جلب توجه کردن من نشه سوما اعتراض ساده منو جدی بگیره تا کتک نخوره ...
23 ارديبهشت 1393

دِ نکن دیگه

فامیلهای ادم بیان خونت چند وقتی هم باشه ندیده باشنت، تو هم هی شیرین زبونی کنی ، هی هر صدایی میشنوی بپرسی چی شد؟ یکهو در بیای بگی بسنی (بستنی) میخوام ، پاتو بدی مادرت بگی میخاره بخارون، داییت اذیتت کنه با لحن قشنگی که هم اعتراض داره هم خواهش بگی دایی دِ نکن دیگه ............ خوب میخوای چکار کنن ؟ غش نکنن برات؟ محکم نگیرنت ؟ نبوسنت؟ فشارت ندن؟ یک کلام  نخورنت ؟ شیرینی دیگه ! چکار کنن طفلیها ؟!! ...
22 ارديبهشت 1393

این دیگه ازاون حرفا بود

خوب مادر من چرا ناراحت میشی؟ ناراحت شدن نداره که ! مگه این شعرهارو برای من نمیخونی ؟ مگه نمیخوای من خوشحال بشم؟مگه وقتی یک توپ دارم قلقلیه رو برام میخونی باهات همراهی نمیکنم ؟ تازه نصفه میخونی من باید کاملش کنم .نمیکنی یک بیتشو تا اخر بخونی .هی میگی: یک توپ دارم ـــــــ من باید بگم گِلگِلیه سرخ و سفید و ــــــــ من بگم آبیه می زنم زمین ــــــــــ اوا میره نمیدونی تاـــــــــــــ کجا من این توپوـــــــــــ نَ آشتم مشقامو خوب نوشتم بابام به من عیدی داد یک توپ ـــــــــــ گِلگِلی دااااااد ببین پس شعر دوست دارم . اما نه هر شعری . حالا جوجه طلایی و عروسک قشنگ من و ... باز یک چیزی . اما خد...
22 ارديبهشت 1393

دوستت دارم

اگه حال و هوای کسی که دوستش دارین خرابه و به شما محل نمیذاره و هرچی صداش میزنین نگاهتون هم نمیکنه ، بهش بگین دوووسِت دارم اونوقت ببینین جطور میپره بغلتون میکنه . باور کنین . من خودم اینو رو ثمین امتحان کردم جواب داد اساسی!
22 ارديبهشت 1393